.....................



سلام احسان جونم حالت چطوره خوبی عزیز مهربونم شبت بخیر خسته نباشی گل زندگیم  ای جان دلم 

من امروز انقدر در گیر مهمون داری مامانم بودم که نتونستم صدای عزیزم 

را در برنامه ببینم بعدا صدایت را شنیدم چقدر دلم برایت تنگ شده 

نگرانت هستم عزیزم چقدر صدایت گرفته و بی حال بود چیزی شده 

کجا هستی تو خیلی حوصله نداری خیلی نگرانم الان صدایت را از 

کانال قبیله شنیدم خیلی دلواپست هستم راستی بهت تبریک میگم 

که آنقدر خوب و مهربون هستی که جایزه ات را تقدیم خانواده 

یک شهید کردی واقعا آفرین داری کارت بینظیر و فوق العاده بود 

چقدر خوشحال میشن که یک نفری غمشان را تسکین میدهد وای خدا 

به خانمش صبر بدهد وای این چقدر زود ازدواج کرده خدا روحش رو 

شاد کند راستی چه قشنگ شعر گفتی ای جانم و قشنگ هم تیکه به 

مسئولین انداختی واسط بد نشه آخه فایده ای نداره مگر خدا خودش به 

همه مردم رحم کند خودش تقاص تک تک کاراشون را پس بدهند الهی 

آمین ولی خودت میرفتی و حضورا تقدیم میکردی هدیه ات را بهتر 

بود تا اینکه از طریق تلفنی روی آنتن زنده البته نظر من این بود شاید 

خودت بهتر این را سلاح دونستی ولی هر جور بود کارت فوق العاده بود 

آفرین آفرین آفرین وای انقدر این جمعه خسته شدیم که نگو راستی 

بهت بگم چی درست کردیم فسنجون و قلیه ماهی و ماهی شکم پر و کباب 

کوبیده مرغ و مرصع پلو و دسر شیشه شکسته و کال کباب و چیز کیک بلوبری 

دیگه ترشی های مختلف و سالاد و ....هم بود آنقدر از غذا ها خوششون 

اومده بود که نگو بیشترش را خودم درست کردم فقط مامانم برنج را درست 

کرد و کباب ها را هم من سیخ کشیدم و داداش روی آتش درست کرد 

و مهمانهای گرامی در حد مرگ غذا خوردن مخصوصا  مجید اخوان 

ولی خیلی خسته بود ساعت هشت صبح رسیده بود و میگن این پنج روز 

فقط چهار ساعت خوابیدم تا ساعت پنج عصر بود و رفت گفت میرم بخوابم 

وای چقدر چاق شده بود شکمش که نگو یاد حرف تو افتادم که یک زمانی 

می گفتی مرد بدون شکم مثل خونه بدون تراس میمونه خخخخخخخخ

 دیگه بعدش مهمونهای دیگه اومدن تا ساعت دوازده شب بودن وای 

خونه ما خیلی پر رفت و آمد هست یعنی اگر مهمون نیاد خونمون 

می میریم خخخخخخخ همه هم خونه ما خیلی خیلی راحت هستن 

چون همه خیلی روی باز و خیلی برخورد خوبی داریم و جدا از 

پذیرایی مثلا ما هر چقدر هم کار داشته باشیم مثل بعضی خونه ها 

میریم میگن بچمون تو اتاقش هست کار داره و اصلا هم نمیاد بیرون 

ما مثلا این رو بی احترامی به مهمون میدونم و خودمون خیلی رعایت 

میکنیم چقدر از خودمون تعریف کردم واقعیت را گفتم راستی برایت 

بگویم از ازدواج مجید اخوان ایشون پسر همسایه ما بود اون خونه 

قبلی که می نشستیم که بعدا اون رو اجاره دادیم و این خونمون را 

خریدیم خیلی پسر مذهبی و اون زمان یک متر ریش داشت و یکسره 

بره مسجد و. .. پدرش هم ارتشی است و اون زمان خانمش یک 

دانشگاه نزدیک خونه ما بود می اومد رشته کامپیوتر درس می خوند 

این تو ایستگاه اتوبوس می بیندش و عاشقش میشه و یکسره تا چند 

ماه این رو تا خونه اش دنبال میکنه و زیر نظرش داشته و بعد میره 

خواستگاری و دختر خاله مامانم قبول نمی کنه چون هم از نظر خانوادگی 

خیلی بالاتر هستن خانواده دختر خاله مامانم و هم اینکه اعتقادی 

پدر خانمش 360 درجه فرق است دیگه خلاصه اون زمان یک جوون 

بیکار که فقط یک فوق لیسانس جغرافیا داشت ولی انقدر رفت و آمد 

تا بلاخره قبول کردن بعد دیگه انقدر دنبال کار گشت بلاخره از صدا 

و سیمای تهران سر در آورد و مسیر زندگیش تغییر کرد ولی فوق 

العاده سخت کوش و قوی و فوق العاده مامان دوست هست 

و مامانش از بین بچه هاش فقط خیلی خیلی وابسته مجید هست 

و وقتی میخواست برود تهران انقدر گریه میکرد که نگو و از اون 

طرف دختر خاله مامانم که چقدر براش سخت بود تک دخترش برود 

شهر دور ولی انقدر اینها را ساپورت مالی کرد که تونستن تو 

منطقه پونه یا پونک اگر اشتباه نکنم خونه بخرن الان هم که رفتن 

ترکیه خونشون را دادن اجاره و شاید امسال دیگه بر گردن الان 

اونها دو تا پسر دو قلو دارند که کلاس ششم هستن اسمشون 

آرمان و آرمین هست انقدر اینها را به سختی بزرگ کردن که نگو 

خیلی کم وزن به دنیا آمدن و بعد هم خیلی شیطون بودن ولی 

الان از وقتی ترکیه رفتن خیلی آروم شدن دیگه خلاصه این هم 

از حکایت زندگی اینها راستی مجید یک برادرش بر اثر سرطان 

فوت کرد چند سال پیش خیلی کوچک بود فکر کنم اول راهنمایی 

بود و الان دو برادر و دو خواهر دیگه  داره که اون برادر دیگه اش 

اون دختر دختر خاله مامانم باهاش ازدواج کرد اون داداشش کارمند 

بانک است دیگه خلاصه من برم بخوابم که دیگه صبح شد مواظب 

خودت باش عزیز دلم دوستت دارم و نبینم صدایت خسته و بی حوصله 

باشه همیشه بخندی و شاد باشی و غم ات را نبینم 

 





:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 28 / 5

و ساعت 2:9 قبل از ظهر



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by cheshmanabi ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




................................................ النازپوراسماعیلی ............................................. به صفحه اینستاگرام نقاشی ایرانی من بپیوندید: INSTAGRAM_IRANIAN1PAINTING ............................................. به صفحه اینستاگرام آشپزی من بپیوندید ... lnstagram- cheshmanabi ............................................... https://instagram.com/shayda_wear?igshid=10z6vflya9ey6 مزون مانتوی اینجانب دراینستاگرام عضو شوید ممنون




الناز پوراسماعیلی
















حافظ , دلنوشته غم فراق , دلنوشته لحظه قرار عاشقی , دلنوشته فراق , سهراب سپهری , مولانا , شعر , سخنان بزرگان , دلنوشته چشمان بی فروغ , آشپزی 2 الناز , جک , آشپزی الناز , دلنوشته غم فراق , مینیاتور , صنایع دستی ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 646
بازدید دیروز : 217
بازدید هفته : 1908
بازدید ماه : 22830
بازدید کل : 769460
تعداد مطالب : 24266
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



<-PostTitle->

<-PostContent->

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[ ]
................................. ???????????????? ...........................

دانلود آهنگ
.............................

دانلود آهنگ
.................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
........................................

دانلود آهنگ
...........................................

دانلود آهنگ
.........................................

دانلود آهنگ
...........................................