رنگ چشمانت آبی نبود که دل و دینم را در آن بشویم ولی سبز بود که دنیای مرا
تبدیل به بهشت ازلی کند خودت هم می دانی آنقدر دیوانه ات شده ام که بتوانم با
قهوه ی ساده و تلخ چشمانت مست کنم و زمین و زمان را
برای خواستنت بهم بریزم ولی از عشق تو مطمئن نیستم ...........
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|