???????? نارنجی میشود دنیایم تو را که میبینم و تو بکر ترین منظره ای مثل درخت پرتقالی که در پاییز به بار نشسته باشد پر از بوسه پر از دوستت دارم بعضی روزها دلم برای تو تنگ میشود مثلِ دیروز که دلم تنگ شده بود و تو نبودی مثل امروز که دیشب خوابت را دیدم و تو آمده بودی مثلِ فردا بعضی روزها دلم برای تو تنگ میشوددلم عجیب برایت تنگ میشود ⦅عشق جانم⦆ حال من دماسنـــج حال توست وقتی خوبی گرمتریڹ آغوشها را در آستین دارم بد ڪه باشد حالت خودم ڪه سهل است تمام دنیا یخ میزند از سردی لبخنــدم باید سکوت کنم آنقدر از تو نوشته ام که می ترسم یک روز از لابلای همین کلمات بلند شوی و بیت بیت شعرها بر سرم آوار شود باید سکوت کنم و بگذارم این پنجره ی احساس برای همیشه روبه آسمان انتظار بسته شود درست میگین جناب قبانی مگر جز این است که مهم شدن یک جلوه از عشق است چه فایده ای دارد نگران من باشی ولی از من دفاع نکنی خیلی دوستم داشته باشی اما من را نفهمی جای خالی ام را حس کنی اما سراغم را نگیری چه فایده ای دارد در میان داریی های تو باشم اما مهمترین نباشم یکی از حس هایی که موقع عاشقی آدم میتونه تجربش بکنه وقتیه که صداشو میشنوید یا بهش فکر میکنید و یهو هوری دلتون میریزه این اتفاق از نظر علمی اسمش «pvc»عه که یعنی قلبتون یه ضربان قلبی رو جا میندازه و تو ضربان بعدی جبرانش میکنه ميگم دلبر ميگم نارنجى ولى من هنوز نفهميدم چون دوست داشتم هيچكس شبيهت نبود يا چون شبيه هيچكس نبودى دوست داشتم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|