باقی موند پسرها هم خوبند ولی باید آموزش داده شوند و بهشون برای یک سری مسائل 

گوشزد کرد ولی پسرهایی هم هستند که از دخترها بیشتر به پدر و مادرشون کمک و رسیدگی 

می کنند بستگی به نوع تربیت خانواده ها دارد ولی خوب پسرها نسبت به دخترها بی خیال تر 

هستند مثلا داداش من باید بهش بگی که تا کار را انجام دهد الان که نسبت به قبل خیلی بهتر 

شده مخصوصا از وقتی بابام عمل قلب انجام داد انگاری مسئولیت پذیر تر شد خیلی از اموری که 

یاد نداشت در این دو سال یاد گرفت ولی خوب هنوز بچه هست 25 سالش هست همه میگن 

دامادش کنیم ولی مامان و بابام به شدت مخالف هستند و میگن باید دکتری هاشو بگیره 

کار داشته باشه بعد مامانم با ازدواج سن پایین مخالف هست خودشون 22 سالگی ازدواج

کردند و حتی مادربزرگم هم در همین سن بودند در خانواده مامانم هم بچه یک یا دوتا 

بیشتر نمیاورند چه نسل قدیمشون چه نسل جدید  و هم اینکه سن پایین ازدواج نمی کنند

من و خواهرم خیلی به داداشم میگویی از کسی خوشت نیومده یا اینکه بریم برایت خواستگاری

اون هم میگه نه میگه باز شما دو نفر بیکار شدید ما هم الکی می گوییم که دامادت کنیم 

هنوز زودش هست گفتیم با ما راحتر هست شاید رویش نشود به مامان و بابام چیزی بگه 

پسرها باید بعد ازدواج یاد بگیرند که بین مادرشون و خانموشون چطوری رفتار کنند که هوای

دو طرف را داشته باشند این نکته خیلی مهمی هست راستی مبارک باشه تندیسی که 

از مهمون برنامه ات گرفتی چه خوشرنگ هست تو هم این رنگها دوست داری خیلی رنگهای 

آرام بخشی هست و انرژی مثبت می دهد من که عاشق این رنگ هستم روح ام رو تازه می کند

الهی من فدای شوخی هایت بشم که میگی 

هنوز من مادر نشدم وای از دست تو عیبی نداره امشب بعد افطار این رو ببر به مامانت 

تقدیم کن حتما خیلی خوشحال میشوند حتما یک ماهی هست که ندیدنت راستی 

حال مامان عزیزت  خوب هست الهی که همیشه سالم و شاد باشند و سایه شون واسه 

همیشه بالای سرت باشه الهی الهی الهی راستی جایت خالی دیشب با داداشم رفتیم 

بیرون که برای بچه خواهرم ایلیا واسه تولدش که امشب هست کادو بخریم موندیم چی 

بخریم الان بچه های حالا هیچی نیاز ندارند و هیچی خوشحالشون نمی کنه ولی خوب 

خواهرم اونطوری در رفاه کامل قرارشون نمی دهد که از همه چی اشباح بشوند بهشون

سخت می گیره بر عکس باباشون هست دیگه خلاصه موندیم چی بخریم الان باید برم 

بخرم دیشب که با داداشم به نقطه مشترک نرسیدیم که چه کادویی بخریم دیگه موقع برگشتم 

گفتم بیا بریم مهمون من بستنی ایتالیایی بخوریم اخ اخ جایت خالی انقدر چرت بود که نگو پنجاه 

تومان دادم الکی اسم یک بستنی بود بابل وافل و یکی دیگه لاوا کیک و یکی دیگه جلاتو سوربتو

هر سه مدلش مسخره بود اولی که کرپ بود رویش دو تا اسکوب بستنی و خامه گذاشته بودند

دومی که کیک داغ خمیر رویش یک اسکوب بستنی گذاشته بودند این انقدر بد مزه بود که نگو

سومی هم طعم کرپ بود و باز دو اسکوب بستنی گذاشته بودند دیگه خلاصه جایت خالی 

حسابی پر خوری کردیم افطاری هم که پر خوری کردم که نگو چند ساعت روزه می گیریم 

اندازه پنج وعده می خوریم خخخخخخ که یک وقت سوء تغذیه نگیریم خخخ راستی امشب 

جایت خالی خونه خواهرم افطاری دعوت هستیم و بعدش هم که تولد پسرش هست جای 

تو خیلی خالیست خیلی عزیز دلم احسان جونم مواظب خودت باش