امروز نشست ات رو دیدم چقدر قیافه ات در هم و آشفته بودی الهی
من دورت بگردم که ریش هات داره سفید میشه پیر شدی از دست یک
سری نادان مثل اینکه امشب یک سری دانشجویان بهت توهین کردند
واقعا چرا این طور مردم بد و خشنی شدیم می خواهیم گلوی همدیگر
را بدریم این چه دانشگاهی هست که اجازه می دهد دانشجویش به مهمان
اش توهین کند واقعا متاسفم برای پدر و مادر های اینها که مهمترین دارایی
به فرزندانشان ادب و تربیت هست واقعا چه لزومی به دانشگاه دارند اینطور
آدمها به خدا دانشگاه کلاس نداره قراره چیزی یاد بگیریم نه اینکه خیلی عذر می خواهم
یک عده گاو بیایند دانشگاه و گاو تر بیرون بیایند واقعا چرا بلند شدند از سر جاشون
واقعا مگر تو چه چکارشون کردی غیر اینکه یک عده جوون با استعداد رو دور هم جمع کردی
تا دیده بشوند الهی بمیرم واسط که خستگی چند ماهه توی تنت موند نگران نباش خدا بزرگ
هست فقط آروم باش و تمرکز کن به کارت و هر کسی با رفتار خودش شخصیت خودش رو کوچک
می کند پس آروم باش عشق من وقتی می خوی آروم بشی گلاب روی صورتت بزن و یا گل محمدی
بو کن آروم ات می کند تو رو جون من قسم ات می دهم حرص نخوری ناراحت نباشی اگر نه مریض
میشی بی خیال دنیا خیلی آدمها رو بی رحم کرده خوب بخوابی خیلی نگرانت هستم عزیزم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,