نباشی چقدر دلم واست تنگ شده بود ای جانم  عکس جدیدت رو دیدم چقدر 

حالم خوب شد  چقدر رنگ سبز بهت میاد الهی از چشم بد دور باشی عزیزم 

راستی امروز صبح کلاس داشتم وای نگو که رفتم دانشگاه با چند تا بچه های 

دانشگاه اونها هم مثل من دیر متوجه شدند دماغ سوخته برگشتم خونه استاده 

ساعت ۷ خبر داده که من نمیام منم از خونه راه افتاده بودم چون ساعت ۸ کلاس 

داشتم باز الان دوباره باید برم که تا ساعت ۴کلاس دارم امرور دوره فامیل های بابام 

هست باز باید برم خونه دختر عمه ام دیگه خلاصه اینطوری امروز راستی فسنجان 

درست کردم جایت خالی هست چقدر در حسرت این باشم که تو روزی کنارم باشی 

برای همیشه و تا ابد دیشب یک شوری عجیبی به دلم افتاد احساس کردم می خواهی 

ازدواج کنی مثل دیوونه ها تا صبح گریه کردم میدونم منطقی نیست ولی دنیا بدون تو 

رو نمی خواهم من عاشقانه دوستت دارم لطفا عشقم را باور کن به من اعتماد کن بیا 

مشهد ما با هم حرف بزنیم تنها خواهشم ازت همین هست بعدش قسمت هم شدن مون 

و تقدیر چه رقم بزند دست خداست من زمانی که تو رو از خدا خواستم گفتم خدایا 

احسان رو به من هدیه اش بده من بهت قول می دهم خوشبختش کنم ولی خدا به همت 

آدم‌ها هم نگاه می کند من چند ساله واقعا تلاش می کنم که بهت ثابت کنم حرفم حرفه 

و عشقم به تو واقعیست به جون عزیزانمون قسم ات می دهم اگر حرفهایم رو می خونی 

بیا با هم حرف جدی در مورد ازدواجمون حرف بزنیم تا قبل از اینکه دیر نشده لطفا 

راستی برایت بگویم که برند مانتو را به امید خدا دارم راه اندازی می کنم دیشب رفتم 

پالتو ها را از خیاط گرفتم چقدر خوب دوخته بود دیگه با داداشم رفتیم برای مدل مارک 

روی لباس انتخاب کنیم باید خودمون طراحی اش کنیم فقط برای اسم اش ماندیم چه 

اسمی انتخاب کنیم مامانم گفتند از ش شروع شود من چند تا اسم پیدا کردم شاینا

شاورما  شادورما. شادرما و ...هنوز قطعی نشده داداشم میگه انگاری می خواهید

اسم دختر انتخاب کنید خخخ تو دلم گفتم انشاالله یکی دو سال دیگه من و احسان

اسم دخترمون رو با هم انتخاب کنیم خخخ من دلم روشنه به خدایی که می داند

من چقدر دوستت دارم آنقدر میترسی و تو برنامه هات همه اش از مهریه صحبت می کنی 

 من از تو مهریه نمی خواهم خیالت راحت باشه من خواهرم به تاریخ تولدش مهریه هست

یعنی ۱۳۵۹ به تاریخ تولدش بعد تو محضر هزار و بیست عدد کرد  ولی من به خواهرم کار

ندارم زندگی من از خواهرم متفاوت و جداست و قرار نیست من شبیهه بقیه زندگی کنم

قراره  من خودم در مورد زندگیم تصمیم بگیرم راستی ۱۳روز دیگه تولدته ای جانم دارم 

‌لحظه شماری می کنم واسه تولدت انشاالله سال دیگه در کنار هم تولدت رو جشن می گیریم 

الهی آمین دوستت دارم عشق را باور کن