دوستت دارم را در دستانم می چرخانم از این دست به آن دست
پس چرا هر وقت می خواهم به دستت بدهم نیستی چرا اینجا نیستی
تا دوستت دارم را از جنس خاک کنم از نس تنم و با بوسه بپوشانمش بر تنت
بگذار دوستت دارم را از جنس نگاه کنم از جنس چشمانم و تا صبح به نفسهای تو بدوزم
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|