عزیزم نگرانت هستم از خودت خبر بیار الهی من بمیرم واست که
مریض نشی جان دلم راستی دیشب بهت خوش گذشت کنار خانواده
بودی یا با دوستا نت ما که رفتیم خونه خواهرم تولد شوهر خواهرم بود
دیگه واسشون کادو خریدیم من و داداشم دکمه سر دست و دو تا پیراهن
و مامانم و بابام شلوار و ژاکت خریدند جایت خالی بود تولد باجناق آینده
بود و تو نبودی خخخخ اخ دارد دلم آتیش می گیرد که تو نیستی چقدر منتظر
باشم تا تو یک روز در کنارم بیایی و تا آخر عمر با هم باشیم خسته شدم از
بس خواستگار اومد و من فقط به تو فکر کردم حرفهای دیگران برام مهم نبودند
فقط به عشقم به تو فکر کردم دلم می خواهد امسال سر سفره سال تحویل بدونم
او مال من میشی واسه همیشه و تا ابد ای کاش ....
فعلا کار رها کن به عشقمون فکر کن این خیلی با ارزش تر هست.
احسان جونم مواظب خودت باش دوستت دارم عزیزترینم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,