لازم نیست کوچه های شب را پا به پای باد
دنبال پنجره ی خانه ی تو بگردم!
می دانم نیستی و من این همه شعر را
بیهوده به بال قاصدک ها سنجاق کرده ام!
لازم نیست سراغت را از پروانه ها بگیرم
وقتی نبودنت را
می توانم از چشم شمعدانی ها بخوانم
از پنجره ای که دیگر به خیابان باز نمی شود
از این باران که بی امان می بارد و عاشقانه نیست
و از پاییز که با باغچهی کوچکمان
این همه سر سنگین است!
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,