مسافرت بهت خوش گذشت امیدوارم بخوش گذشته باشه و کلی با انرژی خوب برگشته

باشی و امسال را خیلی خوب شروع کنی پر از آرامش و عشق من ............... و پر از موفقیت 

چیزی تا ماه رمضون نمونده من مطمئن هستم امسال هم خیلی عالی تر و موفق تر اجرا می کنی و

برنامه ات موفق میشود راستی تلگرام ماه عسل هم دوباره راه اندازی شده وای چه بد شده از وقتی

این ربات را گذاشتی  واقعا من از چه طریقی می توانم باهات صحبت کنم هااااااااااااااااااااااااااا

یک حرفی بزن عزیز دلم این فصل فصل اعتراف به عشق است زود باش بگو تو هم منو دوست 

داری .................یا من اشتباه می کنم ولی این رو مطمئن هستم که عاشق شدی بدجور

اینو خیلی وقته از ظاهرت میشه فهمید از اون چشمای قشنگت ...................... البته  تو خیلی

شیطونی که خودت هم هنوز باورت نشده ای جان دلم عشق خواستی من خیلی دلم واست

تنگ شده بدجور دلم میخواد امسال دیگه تموم بشه نه سال انتظارم و تو فقط مال خودم باشی

 می دونم باز دیوونه شدم .........راستی این چند روز مهمون داری داشتیم باز دید عید و اینها

و پنج شنبه هم خونه ما هستن فامیل های بابام و فامیل های مامانم هم مامانم منتظر هست 

دختر خاله اش از ترکیه بیاد بعد دوره بگیرند همونی که مادر خانم مجید اخوان هست دیگه 

خلاصه ما چند ماه همین طور تو رفت و آمد عید دیدنی هستیم راستی جمعه ظهر جایت 

خیلی خالی بود رفتیم مهمون خواهرم ماهیچه خوردیم به مناسبت دفاع پایانامه اش بود 

البته باید یکسال پیش می برد هنوز همسر خواهرم هم باید ازشون سور بگیریم واسه 

دو تا دفتر وکالتی که خریدن هنوز شیرینی نداده اند منم تا سور ندهد دست بر دار نیستم 

راستی بهت گفته ام که همسر خواهرم خیلی باجناق دوست داره چون داداش هم نداشته

تو می تونی جای برادرش باشی و با هم خیلی دوستانه باشید واقعا رسما عقلم رو از دست

داده ام تو الان چقدر بهم بخندی خوب چکار کنم دوستت دارم خیلیییییییییییییییییییییییییییی

نمی دونم چی پیش میاد من به انتظار عشق ات هستم باورش کن نمی دونم تو امسال اگر 

من از کسی در خواست کمک کنم تو عشق من را می پذیری نگو دیگه که هنوز مرد نشدی 

تو مردی خیلی............................................................. مهربونی و مرد زندگی خودمی 

فقط خودمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

وای راستی نگفتم برایت جمعه ای پسر خاله های بابام اومدم خونمون دیگه خلاصه اومدنشون

به قصد بود البته بهانه شون واسه کارت عروسی برادر زاده شون بود ولی اومدن یک گوشه ای 

بدهند واسه داداششون برای من این داداششون وکیل هست دو تا از پسر خاله های بابام 

وکیل هستن آنقدر خوشحال بودم که کارت عروسی واسه جمعه آوردند که نگو منم عاشق 

عروسی ولی فکر کنم عروسی روز جمعه زهر مارم بشه دلم می خواهد فریا د بزنم و بگم

که کسی خواستگاری من نیاددیگه خسته شدم از مقاومت از دست به سر کردن

هر چی خواستگاره وبگم عشقی رو دارم اسم احسانه  من با تمام قلبم تو رو دوست دارم 

تو فقط مرد زندگیم هستی تووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

ببخش یک خورده دیوانگی ام بالا گرفته وای نمی دونی جمعه ای به این طرف چقدر گریه 

می کنم وقتی می بینم هنوز هم بعد نه سال انتظارت هنوز هم ندارمت بیشتر درد می کشم

 عذاب می کشم آخه کسی جای من نیست که حرفهامو درک اش کنه ببخش سرت رو درد

آوردم عزیز دلم احسان جونم مواظب خودت باش جون دلم