نباشی کارهایت خوب پیش می رود اینروزها خیلی خسته میشی چقدر چهره ات 

در هم و سخته بود راستی سرما خوردگی ات بهتر شد آخ آخ چقدر عزیز دلم چاق شدی

دیگه به قول مادر بزرگ خدا بیامرزت باید بترکی رو صدا بزنی مواظب سلامتی ات باش 

حتما پرخوری عصبی گرفتت آنروزها خیلی در گیر هستی و من نگرانت هستم به فکر خودت

باش عزیز دلم دیروز مولودی که بودم خیلی واست دعا کردم امیدوارم امسال هم ماه عسل 

خوبی از کار در بیاید الهی راستی نگفتم از کنکور ارشد چقدر سخت بود همه اش شبیهه هم 

کلافه کننده خدا رحم کند وقتی روی صندلی آزمون نشستم نذر بچه های بهشت امام رضا ع

کردم که امسال اگر قبول بشم مشهد روز تولد تو واسشون کادو بفرستم حتما دعای اون بچه ها

می گیرد همین طور که تو این سالها نذرشون کردم دعایم گرفته است بعد امتحان با یکی از دوستام

که اسمش عاطفه است و اون هم شرکت کرده بود رفتیم پیاده روی گفتم  برایت که یک سالی هست ام اس گرفته 

دعا کن شفا پیدا کند البته این دوستم ده سال از من بزرگتر هست اولین اشنایی ما در کلاس

خصوصی نقاشی بود و خیلی دوست خوبی هست اون اصلا  اهل معاشرت با کسی نیست

فقط با من راحت هست از وقتی مریض شده بیشتر ازش سر می زنم و حتما هفته ای یا 

دو هفته ای واسش وقت می ذارم که بریم بیرون تا حالش خوب بشه و روحیه بگیره خدا 

خودش کمک کنه حتما سعی می کنم خونه اش برم من زیاد اهل رفتن خونه دوستام نیستم

بیشتر بیرون باهاشون میرم و یا زنگ می زنم احوالشون رو می پرسم ولی این خیلی بیشتر 

هوایش را دارم چون می دونم وقتی پیشش هستم حالش خوب میش و روحیه می گیرد 

بعد امتحان ارشد تولد بچه خواهرش بود نرفت فرض کن گفت بیا بریم تو پارک قدم بزنیم و 

حرف بزنیم دیگه من به اخر به زور فرستادمش تولد بچه خواهرش جایت خالی کلی سر به سرش گذاشتم و خندیدیم خیلی امتحان رو خوب داده بودم که کلی روحیه داشتم خخخخخخخخخخخ

 با دوستم می خواهیم وصلت جور کنیم خیلی عاشق این کارها هستم انقدر خواسهمسرش تگارهای 

خودم رو فرستادم واسه خواهرهای دوستام یا خود دوستام که نگو یکی از دوستای خواهرم

که متولد 60 هست و وقتی که سه ماهه بچه پسری باردار بود 

همسرش فوت می کنه الان  ده سال است که از این ماجرا می گذرد و  ازدواج نکرده و 

هنوز وفادار مونده ولی الان پسرش خیلی اسرار و خیلی دوست داره که پدر داشته باشد

دیگه خلاصه قرار دوستم هسرش دوست زیاد دارد که شرایطشون به این بنده خدا بخورد

دعا کن بتونم این وصلت را جورش کنم آنقدری که به دیگران کمک می کنم و برام مهم 

است گرفتاری های مردم و کمک شون می کنم اگر کاری از دستم بر بیاد ولی یکی نیست

من رو کمک کند یکی که بین و من تو وساطتت کند نمی دونم من را به عشق تو برساند

من مطمئن هستم یک روزی جواب می گیرم و راهی پیدا می کنم من مطمئن هستم به 

لطف خدا و حمایتش ولی خوب آدم هم باید واسه خواسته اش هم تلاش کند واسه عشق 

ات بارها بارها به اصطلاح با مغز به زمین خوردم طوری که نتونستم   بلند بشم ولی دوباره

محکم تر بلند شدم و با عزم و اراده بیشتر در تصمیمم مسمم شدم واسه عشق ات می جنگم

تا زمانی که خودت با زبان خودت با من صحبت کنی و جواب عشق ام را بدهی نمی دونم 

شاید خواسته خیلی زیادی داشته باشم بگذریم راستی واسه برنامه ات این دفعه هم 

مثل عید بده کت و شلوار واست بدوزند خیلی خاص و تمیز دوخته بود خیلی شیک شده 

بود و راستی چرا امسال اشتی کنان یک سری هنرمندان که طلاق گرفته اند و راهی برای

بر گشت دوبارشان هست مثلا مثل خانم بهنوش طباطبائی و آقای مهدی پاکدل چقدز زوج

دوست داشتنی بودند چقدر واسه طلاقشون ناراحت شدم ای کاش بشه کاری کنی که دوباره

به هم برسند واقعا اگر برگردند چقدر خوشحال میشم الهی که برگردند چون خیلی بهم هم 

می آیند حیف که طلاق گرفتند ای کاش یک کاری بکنی ااحسان عزیزم تو که دست خیر زیاد

انجام می دهی این ذهم ار می توانی انجامش بده ثواب داره احسان جونم راستی نگفتم بابای عزیرم به مناسبت روز جوان صبحش رفته بودند

گل رز از با غچه حیاط خونمون کنده بودند و دو تا گلدون

گل درست کرده بودند و اومده بودند روی میز اتاقمون

گذاشته و لای گلها دو تا سپه چک پنجاه تومنی

گذاشته بودند وقتی چشمن به گل و اون خلاقیت

بابام واسه کادوی روز جوان روحم تازه شد بلند شدم رفتم

دو تا ماچ آبدار کردم و ازش تشکر کنم خیلی حالم خوب

شد عاشق بابای رومانتیک ام هستم حسودی نکنی

که عاشقتم عزیز 

دلم خیلی دلتنگتم دلتنگ اون شیرین زبونی و شیطنتت الهی من فدای تو بشم هر روز واست

صدقه می اندازم که از چشم بد دور باشی ای جان دل مواظب خودت باش