کربلا خوش گذشت واسه من هم دعا کردی سوغاتی واسه مامانت اینا چی آوردی 

امیدوارم حال دلت خیلی خوب باشه عزیزم و غمی که توی چشمای قشنگ ات از بین رفته 

باشد اومدی مشهدی و بعد شنیدم رفتی جمکران و بعدش کربلا جند روز پیش از شمال برگشتی یک

طوری شدی کارهایت عجیب شده خیلی بی قراری یک جورایی می خواهی خودت رو آروم کنی

و آروم هم نمیشی حتی از کارت هم خسته شدی و بریدی دیگه شور  هیجان سابق رو نداری چرا ؟ چی 

شده جز عشق نمی تونه چیز دیگری باشد که تو رو آنقدر کم انرژی کرده از عشق فرار نکن

البته هنوز شیطنت  ات را سر جای اش برقرار هست  ای جان دلم ببخش این روزهای آخر ماه 

رمضان خیلی در گیرر مهمون داری بودیم و افطاری دعوت بودیم و بعدش چند روز تعطیلی 

مهمون داشتیم نتونستم باهات صحبت کنم و الان هم تا 7 تیر در گیر امتحاناتم هستم اگر 

کمتر باهات صحبت می کنم دلیل این نذار که عشق ام به تو کم رنگ شده اصلا این طور 

نیست من عاشقانه و دیوونه وار دوستت دارم اگر چه هر بار می آیی مشهد و من نمی تونم

ببینمت از نزدیک و باهات صحبت کنم کلی ناراحتم و هر بار که می آیی به آقای سعیدی

می گویم که میشود با تو صحبت کنم ولی می گویم باید برگردی و وقت نیست نمی دونم

به خودت می گوید یا از جلوی خودش می گوید هر بار که از مشهد رفتی دلم آتیش گرفت

خیلی ناراحت شدم وقتی می آیی خوشحالم ولی امان از اینکه می روی ولی ممنونتم 

که ماه رمضون بهت گفتم می آیی مشهد و تو به حرفم گوش کردی نمی دونم واقعا حس ام

درسته یا واقعا عقلم رو از دست داده ام امسال از همه سالها بیشتر برایت و برای عشق ام

به تو دیوونه وار اشک ریختم مخصوصا سه شب قدر من هر شب اش شاید پنج ساعت تمام

بدون مکث فقط اشک هایم بی اختیار سرازیر شد و با خدا حرف می زدم که دیگه خدا بریدم

راه عشق ات رو نشونم بده گفتم خدا بدجور بی قرارش هستم احسان جونم عکس ات روی 

سینه ام گذاشتم و فقط گریه کردم و گفتم امسال تو را خدا بهم هدیه بدهد خسته ام از اینهمه

انتظار شب سوم قدر همین طور که من داشتم دیوونه وار واست اشک می ریختم یک خانمه ای

که از قرآن دوره ای های مامانم بود از من واسه پسرش خواستگاری پسرش دکتر بود می گفت 

من نمی دونستم شما دختر دارید وای انقدر عصبانی بودم که نگو اخه شب قدر هم موقع 

خواستگاری هست این هم از شانس من هست من دارم واسه عشق تو اشک میریزم

پیش خدا و التماسش می کنم با خودم می گفتم چی میشد خدا الان مامان احسان بود 

اینجا و احسان رو برای من خواستگاری می کرد انقدر راهم از و دور هست که حتی این

هم خیال هست ای کاش تو حرفی میزدی اخه من باید واسه عشق ات چکار کنم که تو 

باور کنی که من فقط خود خود خودت رو دوست دارم چه کوتاهی در عشق ات انجام دادم

چه کار باید کنم که تو عشق ام رو باور کنی شاید من خودخواه شدم نمی دونم این روزها

خیلی قلبم شکسته خیلی خیلی بی قرارت هستم بی تاب نبودنت و نداشتنت دلم خون

هست خسته شدم از هر چی خواستگارغیر تو بیزارم سعی کنم  دیگران از دستم ناراحت نباشند پس تکلیف 

دل خودم و عشق ام به تو چه میشود ببین حتی تو هم عشق ام رو هنوز باور نکردی اگر 

نه اینهمه که مشهد اومدی و رفتی حتی حاضر میشدی من رو ببینی من دختر بدی 

نیستم خانواده بی اصل و نصبی نیستم من دروغگو نیستم واقعی دوستت دارم خیلی 

واقعی درسته توی فضای مجازی باهات صحبت می کنم چون چاره ای دیگر ندارم چطوری 

باهات صحبت می کردم از چه طریقی لااقل دلم خوشه و حس ام میگه تو حرفهامو می خونی

اهنگهایی که واست میذارم رو گوش می کنی امیدوارم حرفهایم رو درک اش کنی و به حرفهایم

اعتماد کنی ببخش اگر زیادی درد دل کردم دلم نمی خواهد تو ناراحت باشی دلم می خواهد 

خوشحال ببینمت و این بهترین هدیه زندگیم هست وقتی ببینم تو خوشحال و آرامش داری

و در کارت موفق و راضی هستی همون چیزی که تو دوست داری منم خوشحالم واست 

نگران حرف مردم برای برنامه ات نباش تو خوب و پر انرژی کن موفق میشی عزیزم می دونم

این برنامه ات خیلی سنگین تر و سخت تر از ماه عسل هست ولی بهترین تصمیم رو گرفتی 

که ماه عسل رو بذاری کنار دیگر عمر برنامه به سر رسیده بود امیدوارم در عصر جدید خیلی

بیشتر و بهتر موفق بشی خیلی واست دعا کردم هم در نماز عید فطر و هم کل ماه رمضون 

سر سفره افطار انشاالله که نتیجه زحمتهایت بهترین اتفاق بیفتد تا الان که خیلی خوب بوده

پر انرژی ادامه بده تو می تونی وای از دست تو در برنامه هایت کلی شیطنت می کنی و مزه

می پرونی ای جانم دیشب آقای مهدی که مچ می انداخت بهش گفتی که هنوز از زنت 

می ترسی این چه حرفی هست ایشان از خانم اش نمی ترسند بخاطر عشق و احترامی 

هست که به خانم اش دارد اتفاقا مردانگی آقایون اینجا هست که مشخص می شود

چقدر خوب که این جور آقایون هستند که با شهامت اعلام می کنند چقدر خوب که این

فرهنگ جا بیفتدگفت بذار زن بگیری خخخخ وای غیر از من حق نداری کسی رو بگیری زور هست

فهمیدی تو باید مال من باشی و محال هست سهم کسی دیگر شوی خخخخخخخ راستی 

من به آقا مهدی رای دادم خیلی خوشم اومد از اجراشون و اون اقا احسان اگر حذف نمیشد

به ایشون رای می دادم چقدر شغل معلمی رو با عشق انجام می دهد چقدر خوب به بچه ها

درس می دهد ای کاش این دسته معلم ها زیاد شود که به تعداد انگشتهای دست هم نمی رسد

واقعا لذت بردم از اجرایشان احسنت به اینهمه عشق به کارش .....

وای احسان جونم  بی تابانه در انتظار دیدنت امشب هستم چقدر شیرین هست وقتی تو 

رو می بینم از ساعتهای عمرم حساب نمی شود جان دلم دوستت دارم ببخش اگر این روزها

کمتر می توانم باهات صحبت کنم تا 7 تیر در گیر امتحاناتم هستم دوستت دارم خیلی 

این رو فقط خدا شاهدمون هست  این عشق و علاقه من به تو را می بیند