
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود و بزرگ شدیم و فهمیدیم بابا بزرگ دیگر هیچگاه باز
نخواهد گشت بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزهایی ترسناک تر از تاریکی هم هست بزرگ شدیم
وبه اندازه ای که فهمیدیم پشت خنده ی مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری
نهفته بزرگ شدیم و یافتیم که مشکلاتمان دیگر در حد یک شکلات و یک لباس یا کیف نیست
و این که دیگر دستهایمان را برای عبور از پیچ و خم های زندگی نخواهد گرفت بزرگ شدیم
و فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود و غضبش عشق بود تنبیه اش عشق بود خیلی
بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست عجب دنیایی ایست
این عمر ما ...............معذرت می خواهم آقای فیثاغورس پدر سخت ترین معادلات است و
معذرت می خواهم آقای نیوتن راز جاذبه مادر است و معذرت می خواهم آقای ادیسون
اولین چراغ زندگی ما ..........پدر و مادرند تو این دقایق پایان سال دعا کنیم سایه شان از سرمان
کم نشود آمین
:: برچسبها:
حافظ,
,
|